شخصی

گفته ها و نوشته ها

شخصی

گفته ها و نوشته ها

عطر شراب عسل ...

با خودم گفتم شبی در نیمه شب  ...

آن چه بود خوردم  و سوخته هر دو لب ...

هر چه بود طعم  شراب داشت و عسل ...

همچو شعر و همچو باران  ، چون  غزل ...

عطر و بوئی  داشت  و مستم کرده بود ...

غرق رؤیا ی  ِ  الستم کرده بود ...

از شراب عشق دلدار هر سحر ...

باده نوشیدم و از عشق بر حذر ...

تا سحر با بوسه های داغ داغ ...

خوشه چیدم از گلستانش ز باغ ...

رفتم و در بتکده با صد دعا ...

توبه کردم با صدای ربنا ...

آمد از عرش برین گوئی صدا ...

می‌شنیدم با دل و جان این ندا ...

توبه کمتر کن برو  ای  بی خبر ...

موسم مستی ست مکن از می حذر ...

مست می باش  و ز مستی  توشه گیر ...

خواه به میدان سماع ، خواه گوشه گیر ...

با سیه چشمان عارف  خوشه چین ...

تا سحر در میکده غوغا ببین ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد